سریال استار سیتی - فصل اول

ساخته شده توسط من یعنی کریپر. این سریال دارای ۲۲ قسمت است که به زودی همگی در آپارات منتشر خواهند شد.

برای اینکه صفحه کامل دانلود شود ۳۰ ثانیه صبر کنید و برای لود شدن بخش fast see ۱۰ ثانیه تا ۱ دقیقه صبر کنید.

⚠️مهم کلیک کنید و قبل از ورود حتما بخوانید لطفا روی اینجا کلیک کنید⚠️

قسمت اول

گلس من وارد شهر می‌شود و می‌بیند املاکی نیست. وقتی املاکی برمی‌گردد، خانه‌ی سبز را از او می‌خرد و وسایل اولیه مثل تخت و میز و صندلی ناهارخوری را از مغازه‌ای دیگر می‌خرد. هنگام گشت و گذار در شهر، آقای کاسمیر به او پیشنهاد می‌دهد که برایش ماشین ببرد و در ازای آن ۱۰ هزار دلار می‌دهد. گلس من از مبلغ تعجب می‌کند و یک آیفون ۱۳ پرومکس می‌خرد. آقای کاسمیر آدرس یک ماشین آبی را برایش می‌فرستد، گلس من شیشه‌اش را می‌شکند و ماشین را برای او می‌برد.

مشاهده قسمت اول

قسمت دوم

گلس من وارد مغازه‌ی آقای کاسمیر می‌شود و به بچه‌هایی که ویدیو را می‌بینند سلام می‌کند. سپس از مغازه خارج می‌شود و یک چست پر از وسایل چرت و پرت می‌بیند. آقای کاسمیر با لباس نو وارد مغازه می‌شود. گلس من دوباره وارد مغازه می‌شود و به او تبریک می‌گوید برای لباس نو و آقای کاسمیر یکی از سه ماشین جدیدش را رایگان به او می‌دهد یعنی به گلس من میگوید یکی از سه ماشین جدیدش را انتخاب کند تا مال خودش شود. گلس من بهترین را انتخاب می‌کند. ماشین پرنده است و با دو کلیدی که داده شده، چرخ‌ها صاف یا کج می‌شوند. گلس من با ماشین در شهر می‌گردد، تصادف می‌کند و کسی را می‌کشد. پلیس او را می‌گیرد و به زندان می‌اندازد. در زندان، با فردی روبرو می‌شود که می‌گوید پسر کسی است که گلس برایش کار می‌کند. با بازرسی برای شناختن آن فرد او را آزاد می‌کند، پلیس را می‌کشد و پسر آقای کاسمیر به گلس من کتابی برای فرار می‌دهد. قسمت با برداشتن یک اسلحه‌ی بدون تیر توسط گلس من تمام می‌شود. این قسمت رده ی سنی + ۷ سال دارد!⚠️

مشاهده قسمت دوم

قسمت سوم

گلس من از پله های کلانتری پایین میرود و میبیند پلیسی نیست بجز راننده با اتوبوس پلیس که بیرون منتظرش است با اتوبوس پلیس به منطقه‌ای سبز برده می‌شود(که در اصل آنجا یک اردوگاه کار اجباری برای زندانی هاست)که تازه کشف شده. در آنجا طبق دستور نگهبان‌ها برف و علف‌های هرز را می‌کند و با اتوبوس بازمی‌گردد به کلانتری (پاسگاه) بازمی‌گردد ولی حواسش پرت می‌شود. راننده تهدید میکند برگرد به زندان گلس من گوش نمی‌دهد سپس گلس من تفنگ بدون تیر قسمت دوم را در می آورد و راننده میگوید باشد غلط کردم میخوای اعتراف کنم راجب همه راجب اون پسره(پسر آقای کاسمیر رو میگوید)میخوای بدونی؟ اون مواد فروشه فقط فرار نکن اگر فرار کنی پلیس ها فردی رو می‌فرستن دنبالت اسمش تر....... در اینجا گلس من او را با تبر میکشد و برای همین صحبت راننده قطع میشود و راننده میمیرد(سوالی بدون جواب که آن تر که بوده)و گلس من بی توجه فرار میکند .🍻. به مغازه‌ی کاسمیر می‌رود آقای کاسمیر سرش شلوغ است و آدرس ماشین را و آدرس یک فروشگاه در محله‌ی زامبی‌ها را می دهد برای دزدی بعدی ماشین که ماشین در همان محل است. آنجا زامبی ها او را بیهوش میکند و به بیمارستان منتقل می‌شود. دکتر گالم به او می‌گوید باید در محله ی زامبی بازی‌هایی انجام دهد و اشتباه باعث مرگ می‌شود و تو خوش شانس بودی که بیهوش شدی گلس من سوال میکند آیا میتوانم مرخص شوم دکتر گالم میگوید باید تا فردا صبر کنی. روز بعد گلس من با نقشه‌ای که دکتر گالم از محله ی زامبی ها داده از بیمارستان مرخص می شود

مشاهده قسمت سوم

قسمت چهارم

گلس من از بیمارستان خارج می‌شود. پسر آقای کاسمیر با او تماس می‌گیرد و می‌گوید کسی در محله زامبی‌ها منتظرش است. گلس من آنجا با ندر استیو روبرو می‌شود بعد تعجب گلس من بعد مدتی که نزدیک او می‌رفت ندر استیو اکثرا درخواست میکرد که از پیش او برود.اتفاقات دیروز در ذهن ندر استیو به بیننده نشان داده میشود:ندر استیو تبلیغی از آقای کاسمیر دیده (آقای کاسمیر اشتباهی تبلیغ را پشت کرده)و قصد حمله به استار سیتی را دارد برای پول. ندر استیو میرود گلس من وارد مغازه ی محله ی زامبی ها که آنجا زندگی میکردند میشود کارکنان را میبیند که بستنی تولید می‌کنند و میفهمد اینجا بستنی‌فروشی است که مشتری ندارد و کارکنان آن ویلیجر هستند یواشکی از ترس فردی که گلس من میفهمد ندر استیو هست وارد میشوند کارکنان می‌گویند ما برای تو کار خواهیم کرد. به ندر استیو پیام می‌دهد چرا مشتری ای وارد مغازه نمیشود و پاسخ می‌گیرد: «به تو ربطی ندارد». گلس من از مغازه خارج می‌شود و قسمت تمام می‌شود.

مشاهده قسمت چهارم

قسمت پنجم

گلس من در خیابان قدم می‌زند و وارد ساختمانی با تابلوی اسپانیایی می‌شود. دختری ناشناس که خود را دانشمند معرفی می‌کند، از او می‌خواهد روی دستگاهی به نام Jackbox بپرد. گلس من این کار را نمی‌کند و فقط روی آن می‌ایستد، سپس مستقیماً روی تیغ می‌پرد. صدای زوزه‌ی گرگ پخش می‌شود و سپس در کنار بانک زمرد روی تخت بیدار می‌شود. آقای کاسمیر ظاهر می‌شود و به گلس پیشنهاد دزدی از بانک می‌دهد. ابتدا مخالفت می‌کند ولی با وعده‌ی حقوق بیشتر و اجازه برداشتن چند دایموند، قبول می‌کند. بعد از هک شدن دوربین‌ها، گلس وارد بانک شده، گالم نگهبان را می‌کشد و دایموندها را می‌دزدد. چون آقای کاسمیر را پیدا نمی‌کند، دایموندها را جدا کرده و با یکی از آن‌ها در دست، به سوی بستنی‌فروشی می‌رود.

مشاهده قسمت پنجم

قسمت ششم

در قسمت ششم اتفاق دیگری افتاد. گلس من به سمت بستنی‌فروشی حرکت می‌کنه و می‌بینه وسط راه یکی به گلدون به‌جای آب، سنگ داده و ادعا می‌کنه آب ریخته! گلس من عصبانی میشه. وقتی وارد بستنی‌فروشی میشه، پر از مشتریه و چند تا میز با بلاک سنگی کمی سبز ساخته شده. تعجب می‌کنه. وقتی میره سمت میز، دوتا ویلیجر می‌بینه. یکیشون میگه: «بستنی با طعم خاک ندر (Nether) می‌خوام.» گلس من قبول نمی‌کنه ولی قیف رو میده که خودش با خاک عادی درست کنه. ویلیجر بستنی رو می‌خوره، و معلوم میشه اون دوتا ویلیجر با هم اومدن خرید. یکی از ویلیجر ها که شخص دیگری بود می‌پرسه: «چرا اومدی اینجا؟» میگه: «اومدم لباس بخرم.» میره سمت اتاق دیگه‌ی مغازه، کلی ویلیجر اونجا صف کشیدن! گلس من تعجب می‌کنه و داد می‌زنه: «اینجا لباس‌فروشی نیست، گمشید بیرون!» قبول نمی‌کنن. یک ویلیجر میگه: «اگه بهم یک عدد الماس بدی، بهت چیز باارزش‌تر میدم.» گلس من قبول می‌کنه، ولی ویلیجر ذغال توی جیبش می‌ذاره! گلس من عصبانی میشه، میزنتش. یکی از کارکنان چون به بقیه نگفته بود کسی رو نیارن، اخراج میشه و گلس من هم خارج میشه. بعد به پدرش (یک گالم آهنی) میگه: «دیدی پسرتو زدم!» گالم عصبی میشه، دنبالش می‌افته. گلس من ناچار به یک کارخانه فرار می‌کنه، ولی می‌فهمه گالم آهنی رسیده. چون گالمه، نمی‌تونه در رو باز کنه و میگه: «جرأت داری بیا بیرون!» گلس من داخل کارخانه رو چک می‌کنه، خالیه. به یک آزمایشگاه هسته‌ای چسبیده. ویلیجرها تهدیدش می‌کنن: «اگه فرد دیگری آدرس اینجا رو بفهمه، می‌کشیمت!» مجبور میشه گوش بده و خارج شه. ولی گالم همونجاست، پس وارد کارخانه‌ی آب‌شیرین‌کن میشه که خالیه، و داخل آب‌ها می‌مونه تا گالم بره... و قسمت تمام میشه.

مشاهده قسمت ششم